
برای اینکه بدانیم فشار عصبی واقعاً چگونه عمل میکند، باید ابتدا آن را تعریف کرده و سپس ارتباط آن را با زندگی سازمانی بررسی کنیم. هر چند فشار عصبی به شکلهای مختلف تعریف شده است،اما زمینه مشترک همه آن تعاریف این است که علت ایجاد فشار عصبی وجود محرکی به صورت فیزیکی یا روانی است و فرد به طریقی خاص نسبت به آن عکسالعمل نشان میدهد(مورهد، 1385).
ماهیت و تعریف استرس
استرس از واژه Estrece فرانسوی اقتباس شده و همین واژه از لاتین Strictus به معنی فشرده شده و تحت فشار مشتق شده است. فشار عصبی را عکسالعمل فرد به عوامل جدید یا تهدید کننده در محیط کاری تعریف نمودهاند(رمضانی نژاد،1380).
فشار عصبی را پاسخی دانستهاند که فرد برای تطبیق با یک وضعیت خارجی متفاوت یا وضعیت عادی به صورت رفتاری، روانی و یا جسمانی از خود بروز میدهد(الوانی ، 1382).
به عبارت دیگر فشارعصبی، وضعیت پویایی است که فرد در آن وضعیت با یک فرصت، محدودیت یا نیازی مواجه میشود که مرتبط با آن چیزی است که وی تمایل به آن دارد و نتایج حاصله برای وی مبهم و نامطمئن و در عین حال با اهمیت میباشد.
استرس، نوعی تنش هیجانی است که از یک حادثه یا مجموعهای از حوادث ایجاد میشود. استرس، فشارهای عصبی و روانی است که از عوامل بیرونی ( محیطی) و درونی ناشی میشود و مدتی تعادل طبیعی یا معمولی فرد را بر هم میزند و نهایتاً در روند عادی و واکنشهای فیزیولوژیک یا فعالیتهای روزمره کار و زندگی اختلال و محدودیت ایجاد میکند(الیزابت ام،1368).
گاهی اوقات، تنش یا فشار روانی را با نوعی قید و بند که با خواستهای همراه است میدانند. مقصود از قید و بند، عواملی است که مانع رسیدن فرد به چیزی میشودکه مورد نظر یا تمنای وی است. مقصود از خواست یا آرزو چیزی است که از دست رفته است(رابینز،1376).
ماهیت دوگانه فشار عصبی
به نظر دکتر سلیه منبع ایجاد فشار عصبی حتماً منفی نمیباشد. بلکه میزان مشخّصی از فشار عصبی ( حدبهینه) میتواند برای فرد و سازمان سودآور باشد. دکتر سلیه این نوع فشار عصبی را فشارعصبی خوب[9]مینامد.
البته فشار عصبی از نوع بد هم وجود دارد. آنچه که بیشتر هنگام شنیدن کلمه فشار عصبی درذهن مردم نقش میبندد، همان فشارعصبی بد[10]است. فشار ممتد، اتلاف وقت، خبرهای بد و نظایر آن تماماً در این گروه از فشارهای عصبی دستهبندی میشوند. و گرفتن ترفیع، دست یافتن به شهرت و ازدواج و نظایر آن در گروه فشار عصبی خوب قرار میگیرند.
فشار عصبی میتواند انسان را تحریک کرده وایجادانگیزه نماید. و یا میتواند منجر به ایجاد اثرات جانبی خطرناک شود. تفاوتهای فردی و فرهنگی بر ایجاد فشار عصبی نقش مهمی را ایفا میکنند. به عنوان مثال: بر طبق نتایج تحقیقی که توسط کوپر[11](1986)به عمل آمده است: مدیران آمریکایی در مقایسه با مدیران کشورهای ژاپن و برزیل تحت فشار کمتری هستند و یا افرادی که خود را خیلی پیچیده تصور میکنند بیش از افرادی که دید سادهای نسبت به خود دارند، در برابر فشار عصبی تاب میآورند(مورهد، 1385).
[1] General Adaptation Syndrome
[2] Sympathetic
[3]Exhaustion
[4]P.K Anokhin
[5]Confusion
[6] Claud Bernard
[7] Walter cannon
[8] Homeostasis
[9] Easters
[10] Distress
[11] Cary cooper
غالب افراد با شرایط زندگی و وضعیتهای شغلی درگیر میباشند، به همین دلیل فشار عصبی شغلی تقریباً برای اکثر افراد اجتناب ناپذیر است. بسیاری از جامعهشناسان علت افزایش استرس را تغییر سریع زندگی اجتماعی میدانند که یکی از این تغییرات، کاهش شبکههای حمایت اجتماعی است. فرد پس از برخورد با موانع و محدودیت یا هرگونه اختلال عاطفی و فیزیولوژیک و روانی، به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه برای رسیدن به وضعیت تعادل یا وضعیت مطلوب میکوشد(جی افرایت ،1377).
درایالات متحده آمریکا بین سالهای 1983و 1993 ، 43 نفر در اثر تیراندازی در ادارههای پست کشته و 20 نفر زخمی شدند. در سراسر آمریکا، بسیاری از شرکتها در حال کاهش نیروی کار هستند. کسانی که بتوانند از این هیاهو جان سالم بدر برند و بر سر کارهای خود بمانند، باید بتوانند بارهای سنگین کار و کار اضافی را تحمل کنند. در ژاپن در هر سال، ده هزار ژاپنی در اثر کاروشی1، ( ایست قلبی یا ضربهای است که در اثر فشار کار وارد آید) جان خود را از دست میدهند(رابینز،1376).
پیشامد استرس از واقعیت های اجتناب ناپذیر زندگی انسان است و با وجود چنین واقعیتی است که مداخله امری ضروری نشان میدهد. این مداخله به افراد یاری میرساند تا عامل یا وضعیتهای استرسزا را تحمل کنند(پروا ،1376).
روشهای مداخله به عنوان فنون شناختی ـ رفتاری طبقهبندی شدهاند. زیرا آنچه در این روشها مرکز توجه و تغییر قرار میگیرد، افکار و اعمالی است که شخص نسبت به استرس در پیش میگیرد(پروا ،1376).
اجتناب ناپذیر بودن فشار عصبی
غالب افراد با شرایط زندگی و وضعیتهای شغلی درگیر میباشند، به همین دلیل فشار عصبی شغلی تقریباً برای اکثر افراد اجتناب ناپذیر است. بسیاری از جامعهشناسان علت افزایش استرس را تغییر سریع زندگی اجتماعی میدانند که یکی از این تغییرات، کاهش شبکههای حمایت اجتماعی است. فرد پس از برخورد با موانع و محدودیت یا هرگونه اختلال عاطفی و فیزیولوژیک و روانی، به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه برای رسیدن به وضعیت تعادل یا وضعیت مطلوب میکوشد(جی افرایت ،1377).
درایالات متحده آمریکا بین سالهای 1983و 1993 ، 43 نفر در اثر تیراندازی در ادارههای پست کشته و 20 نفر زخمی شدند. در سراسر آمریکا، بسیاری از شرکتها در حال کاهش نیروی کار هستند. کسانی که بتوانند از این هیاهو جان سالم بدر برند و بر سر کارهای خود بمانند، باید بتوانند بارهای سنگین کار و کار اضافی را تحمل کنند. در ژاپن در هر سال، ده هزار ژاپنی در اثر کاروشی1، ( ایست قلبی یا ضربهای است که در اثر فشار کار وارد آید) جان خود را از دست میدهند(رابینز،1376).
پیشامد استرس از واقعیت های اجتناب ناپذیر زندگی انسان است و با وجود چنین واقعیتی است که مداخله امری ضروری نشان میدهد. این مداخله به افراد یاری میرساند تا عامل یا وضعیتهای استرسزا را تحمل کنند(پروا ،1376).
روشهای مداخله به عنوان فنون شناختی ـ رفتاری طبقهبندی شدهاند. زیرا آنچه در این روشها مرکز توجه و تغییر قرار میگیرد، افکار و اعمالی است که شخص نسبت به استرس در پیش میگیرد(پروا ،1376).
فشار عصبی و معیارهای اندازهگیری
در خصوص اندازهگیری فشار عصبی،عدهای از دانشمندان معتقد هستند: اگر چه اصطلاح اندازهگیری فشار عصبی در علم روانشناسی مطرح است، اما از آن جا که فشار عصبی کمیت نیست پس قابل اندازهگیری هم نیست. آن ها اعتقاد دارند که کمیتها را میتوان مورد مطالعه قرار داد و اندازهگیری نمود. در مقابل عدهای از دانشمندان اعتقاد دارند در پارهای از روشهای مطالعه فشارهای عصبی، بین عوامل بوجود آورنده فشار عصبی از نظر اهمیت و شمولیت آنها و اثری که از نظر پایداری از آن برجای میماند، میتواند مقایسه صورت گیرد که چنین قیاسی را اندازهگیری فشار عصبی تعریف نمودهاند.
مطالعات و تحقیقات اخیر روانشناسی و روان پزشکی ثابت کرده است که چنین قیاس و مقایسهای میتواند ما را در تحقق اهداف، با استفاده از ابزارهای کمی و بکارگیری علوم مختلف، کمک شایانی بنماید تا در مطالعه فشارعصبی به یک نتیجه مطلوب برسیم. این عده از دانشمندان معتقد هستند که در مطالعه فشار عصبی بایستی متغیرهای مختلفی را که در ایجاد فشار عصبی دخالت دارند بطور کامل و با نگرش سیستمی مورد توجه قرار داد بگونهای که وسعت دید محور نباشد(دومین سمپوزیوم سراسری استرس،1371).
برای اندازهگیری و ارزیابی فشار عصبی در سازمان و پی بردن به تندرستی و اثر بخشی سازمان میتوان از معیارهای ذیل استفاده نمود:
ـ ترک خدمت
ـ تأخیر حضور در محل کار
ـ از کار فرار کردن
ـ اعتصاب و توقف کار
ـ نقل و انتقالات درونی
ـ پائین بودن کیفیت کار
ـ پائین بودن کمیت کار
ـ بیمیلی به سازمان(اداره کار و امور اجتماعی،1373).
فشار عصبی و معیارهای اندازهگیری
در خصوص اندازهگیری فشار عصبی،عدهای از دانشمندان معتقد هستند: اگر چه اصطلاح اندازهگیری فشار عصبی در علم روانشناسی مطرح است، اما از آن جا که فشار عصبی کمیت نیست پس قابل اندازهگیری هم نیست. آن ها اعتقاد دارند که کمیتها را میتوان مورد مطالعه قرار داد و اندازهگیری نمود. در مقابل عدهای از دانشمندان اعتقاد دارند در پارهای از روشهای مطالعه فشارهای عصبی، بین عوامل بوجود آورنده فشار عصبی از نظر اهمیت و شمولیت آنها و اثری که از نظر پایداری از آن برجای میماند، میتواند مقایسه صورت گیرد که چنین قیاسی را اندازهگیری فشار عصبی تعریف نمودهاند.
مطالعات و تحقیقات اخیر روانشناسی و روان پزشکی ثابت کرده است که چنین قیاس و مقایسهای میتواند ما را در تحقق اهداف، با استفاده از ابزارهای کمی و بکارگیری علوم مختلف، کمک شایانی بنماید تا در مطالعه فشارعصبی به یک نتیجه مطلوب برسیم. این عده از دانشمندان معتقد هستند که در مطالعه فشار عصبی بایستی متغیرهای مختلفی را که در ایجاد فشار عصبی دخالت دارند بطور کامل و با نگرش سیستمی مورد توجه قرار داد بگونهای که وسعت دید محور نباشد(دومین سمپوزیوم سراسری استرس،1371).
برای اندازهگیری و ارزیابی فشار عصبی در سازمان و پی بردن به تندرستی و اثر بخشی سازمان میتوان از معیارهای ذیل استفاده نمود:
ـ ترک خدمت
ـ تأخیر حضور در محل کار
ـ از کار فرار کردن
ـ اعتصاب و توقف کار
ـ نقل و انتقالات درونی
ـ پائین بودن کیفیت کار
ـ پائین بودن کمیت کار
ـ بیمیلی به سازمان(اداره کار و امور اجتماعی،1373).
منابع ( عوامل ) فشارهای عصبی
بسیاری از چیزها میتوانند باعث ایجاد فشار عصبی شوند(مورهد، 1385). در این بخش سه مجموعه وسیع را تحت عنوان فشارهای عصبی سازمانی، فشارهای عصبی زندگی ( فردی) ، فشارهای عصبی محیطی نشان میدهد.
