:
خواب رفتاری فیزیولوژیک است که قسمتی از زندگی روزانه هر فرد را تشکیل می دهد و به عنوان روند مناسبی جهت بازیافت، تجدید و احیای عملکرد سیستم عصبی و سیستمهای فیزیولوژیکی بدن مطرح میباشد و همین طور می تواند بر ساعت بیولوژیک بدن تأثیرگذار باشد. خواب مکانیسم فیزیولوژیک بدن در بازیافت توان از دست رفته و خستگی ناشی از فعالیتهای مغز و بدن در طول زندگی روزمره و یک معیار مهم در حفظ سلامت جسمی و روانی انسان می باشد (گایو و همکاران، 2007). بیخوابی ممکن است به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم سبب تحمیل هزینههای اجتماعی گردد، که هزینههای مستقیم شامل هزینه اقدامات تشخیصی، درمان و ویزیت پزشکان و هزینههای غیر مستقیم شامل ناتوانیهای مرتبط با وضعیت های پزشکی متعاقب بیخوابی، کاهش تولید و تصادفات رانندگی ناشی از بیخوابی میباشد (لوایزا و همکاران، 2001). حدود یک سوم افراد بالغ در طول عمر خود نوعی اختلال خواب را تجربه میکنند که در این میان بیخوابی، شایعترین و شناخته شده ترین اختلال خواب است. بیخوابی احساس ناکافی بودن خواب از نظر مقدار یا کیفیت آن است و معمولا با خواب آلودگی در طی روز ارتباط ندارد (سادوک و همکاران، 2003). مطالعات، ریسک افسردگی را در افراد دچار کم خوابی تا چهار برابر ذکر کرده اند و در کل نتایج مطالعات آینده نگر نشانگر این امر است که اشکالات خواب ممکن است اولین علامت اختلالات روانی از قبیل افسردگی، اضطراب، سوء مصرف الکل و بیش فعالی همراه با کاهش تمرکز باشد (لوایزا و همکاران، 2001، گایو و همکاران، 2007).
تعدادی از افرادی که دارای آمادگی جسمانی مطلوبی هستند مانند افراد نظامی، کارگرانی که شیفتهای چرخشی دارند و ورزشکارانی که به مناطق مختلف با ساعتهای زمانی متفاوت سفر میکنند، و علاوه بر این افرادی که به ارتفاع میروند خوابهایی بدون کیفیت و همراه با افزایش تعداد دفعات بیداری را گزارش کردهاند (ویلمور و کاستیل، 1380). مدارک موجود پیشنهاد میکنند که ورزشکاران از تأثیرات بیخوابی بر اجرا نگران هستند (لگر و همکاران، 2005).
امروزه پذیرفته شده است که محرومیت از خواب (SD) می تواند بر اجرای انسان تأثیر منفی داشته باشد. تحقیقات آزمایشگاهی نشان دادهاند که شماری از عملکردهای حسی، ادراکی و حرکتی میتواند توسط بیخوابی و یا خواب کافی تغییر یابند (اینویه و همکاران، 1989). بیخوابی کامل(TSD) بر توجه، اجرای روانی-حرکتی، عملکرد، زمان عکس العمل، حافظه کوتاه مدت، چابکی، عملکرد بصری، خستگی و …. تأثیر منفی میگذارد (هورن و استبرگ، 1976، هورن و پتیت، 1958). شماری از جمعیت های شاغل و یا ورزشکار ممکن است در معرض بی خوابی و یا کم خوابی قرار گیرند. این شمار می تواند شامل افراد نظامی، کارگران و یا ورزشکارانی که به مناطقی با محدوده زمانی متفاوت سفر می کنند، باشد. علاوه بر این، افرادی که به ارتفاعات بالا سفر می کنند و یا از تجهیزاتی مانند چادرهای فاقد اکسیژن کافی استفاده میکنند، خواب های بیکیفیت و همراه با افزایش تعداد دفعات بیداری را گزارش کردهاند (فیلیپس و همکاران، 1989).
نخوابیدن و یا کم خوابیدن به مدت یک یا دو روز منجر به پدیدهای به نام وام خواب میشود که از آن به عنوان اختلاف میزان ساعاتی که افراد نیاز به خواب دارند و ساعاتی که میخوابند، یاد می شود. این پدیده را شاید بتوان به افزایش میزان هورمون خواب در بدن نسبت داد، گرچه تحقیق روی خلبانان هواپیماهای مسافربری با پروازهای طولانی مدت آن نظریه را رد کرد، ولی تاکنون توجیه قابل قبولتری برای این پدیده ارائه نشده است (ماتئو، 1977). هرگاه هرگونه اختلالی در این فرآیند در یک ورزشکار بوجود آید، موجبات نگرانی آن ورزشکار را به همراه خواهد آورد و نگرانی ناشی از این اختلال مشکل آفرینتر از کمبود خواب در اجرای بهینه مهارتهای ورزشی است (آنگوس، 1985، هاتیوگلیو، 1997). اگرچه که به نظر می رسد محرومیت از خواب موجب ایجاد شرایط استرس زا می شود، اما نتایج واقعی از مطالعات بدست آمده مؤید چنین قضیهای نمیباشد (سیلی، 1955). به نظر می رسد که اثر محرومیت از خواب در مورد عملکرد ذهنی آزمودنیها مشهود باشد و پارامترهای فیزیولوژیکی نظیر ضربان قلب، حداکثر اکسیژن مصرفی، فشار سیستولیک و دیاستولیک در طول محرومیت از خواب تغییر معناداری نداشته باشند و عدم توانایی در حفظ و پایداری عملکرد ذهنی در طول این دوره، به خستگی روانی مرتبط باشد. بنابراین در صورتی که ورزشکاران به لحاظ ذهنی و روانی آماده باشند و از انگیزه کافی برخوردار باشند، نباید در مورد عملکردشان پس از یک یا دو شب بیخوابی نگران باشند (ونهلدر، 1999). اما از طرفی کمبود اطلاعات و از طرفی دیگر عدم تشابه نتایج مطالعات، لزوم انجام پژوهشهای بیشتر را در این زمینه آشکارتر مینماید.
2.1 بیان مسئله و فرضیات تحقیق:
بیشتر ورزشکاران، متخصصان و مربیان ورزشی بر این باورند که استراحت فیزیکی و خواب به مدت زمان کافی برای تمام اجراهای ورزشی و فعالیت های بدنی حیاتی است. اما متاسفانه، شواهد و مدارک کافی برای اثبات این ادعا وجود ندارد. از طرفی، برخی از مدارک موجود پیشنهاد میکنند که ورزشکاران از تأثیرات بیخوابی بر اجرا نگران هستند (لگر و همکاران، 2005). با این وجود، در حال حاضر اطلاعات علمی کافی در زمینه تاثیرات فیزیولوژیکی و روانشناختی بیخوابی وجود ندارد. به طور کلی میتوان گفت که تأثیر بیخوابی بر عواملی چون قدرت عضلانی، توان هوازی و بیهوازی و بعضی از متغییرهای فیزیولوژیکی مانند ضربان قلب، تهویه و مصرف اکسیژن) به طور کافی مشخص نشده است (دواسمس و همکاران، 1995). در مورد روابط جنبههای متعدد خواب و عملکرد ورزشی مطالعات تقریبا اندکی انجام گرفته است. یکی از دلایل اندک بودن مطالعات و شواهد مربوط به این زمینه میتواند این باشد که اعمال بیخوابی به آزمودنیها می تواند از لحاظ اخلاقی با مشکل مواجه است.
مطالعاتی که برتأثیر بیخوابی انجام شده است نشان داده اند که بیخوابی 72-30 ساعته واکنشهای قلبی-تنفسی به ورزش و اجرای هوازی و غیرهوازی را تغییر نمیدهند (کوپس و همکاران، 1993؛ دواسمس و همکاران، 1995). به هر حال مشاهده شده است که 30 ساعت بیخوابی متغیرهای قلبی-تنفسی در ورزش را کاهش میدهد (آزبوی و همکاران، 2009). گزارش شده است که اجرای ورزشی در بعضی از افراد می تواند نسبت به بیخوابی حساس باشد و در برخی دیگر چنین نباشد (آزبوی و همکاران، 2009). مطالعات تجربی بسیار کمی بر روی تأثیر بیخوابی در اجرای ورزشی اجرا شده است (آزبوی و همکاران، 2009). در واقع چند مورد از تحقیقاتی که بر روی تأثیر بیخوابی بر اجرای ورزش انجام شده است یافتههای متناقضی را گزارش کردهاند و هیچ تحقیقی نیز به مطالعه تاثیر بی خوابی بر بازیکنان آماتور فوتبال نپرداخته است.