
خانههایشان با خشت و گل ساخته شده بود، رفتهرفته از مصالح دیگر نیز در ساخت آنها استفاده کردند. درحالیکه بسیاری از این تحولات در زمان خود رسول خدا9 انجام شد، آن حضرت هرگز به این امور هشدار ندادند و حتی از آنها استقبال کردند. خود پیامبر9 در مکه و حتی در مدینه انگشتر به دست نمیکردند؛ اما هنگامی که شنیدند پادشاهان نامهای را که بر آن مهر نخورده باشد نمیخوانند، انگشتری از نقره انتخاب کردند که عبارت «محمد رسول الله» در سه سطر بر آن نقش شده بود؛ و از آن پس، با این انگشتری نامهها را مهر میکردند. در دورههای بعد نیز مسلمانان هرگز چنین مسلکی را نپذیرفتند و همواره در مسائل اجتماعی خود، همگام با شرایط روز جامعه پیش میرفتند.
در اینجا این پرسش مطرح میشود: درحالیکه مسلمانان قرنهای نخستین اسلام، به پیروی از روش سلفِ خود پایبند نبودند، چهگونه امروز مسلمانان باید به روش سلف در حوزه مسائل اجتماعی عمل کنند؟
(2) حوزه اعتقادی: مشکلات عقیدتی در صدر اسلام، با رجوع به پیامبر9 حل و فصل میشد و در مسائل اعتقادی به مباحث عقلی نیاز نبود؛ اما پس از آن حضرت، شرایط کاملاً دگرگون شد. ورود اندیشههای بیگانه و القای شبهههای جدید که بهعلت فتوحات در میان مسلمانان رواج یافته بود از یک سو، و نیازها و اقتضائات جدید از سوی دیگر، موجب عقلگرایی و توجه به استدلال و مباحثههای علمی شد و در نتیجه، اختلاف دیدگاهها و قرائتهای مختلف بهوجود آمد. افرادی همانند «عبداللهبن عباس» به رد شبههها در مسائل مستحدثه پرداختند؛ مسائلی که نهتنها در گذشته سابقهای نداشت، بلکه اگر در دوران صحابه مطرح میشد، آنان مسلمانان را از این مباحث نهی میکردند. تابعینی همانند «حسن بصری»، «عمربن عبدالعزیز»، «عطاءبن ابیرباح»، «سلیمانبن یسار» و «طاووسبن کیسان» نیز رسماً وارد مباحثی شدند که هرگز در زمان صحابه مطرح نشده بود. کتاب «الاسماء و الصفات» بیهقی پر از مناظرهها و استدلالهای منطقی است که در زمان رسول خدا9 نبوده است.
اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوندبرای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
رشته حقوق همه گرایش ها : عمومی ، جزا و جرم شناسی ، بین الملل،خصوصی…
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
(3) حوزه فقه: در دوران پیامبر9 چندان به مباحث عمیق فقهی نیاز نبود و با مراجعه مستقیم به ایشان، پرسشهای مسلمانان در فروعات فقهی پاسخ داده میشد؛ اما در دورههای بعدی، بهدلیل وجود مسائل مستحدثه، فقیهان بزرگی ظهور کردند و فتواها، احکام و مسائل تازهای مطرح نمودند که هیچیک از این مسائل به ذهن صحابه نیز خطور نمیکرد. دستور عمربن عبدالعزیز مبنی بر ممنوعیت ساختوساز در «منا» بهعلت ازدیاد زائران، و فتوای فقیه تابعی مشهور «عبدالرحمن ابیلیلی» مبنی بر پذیرش گواهی کودکان برضد یکدیگر درباره جراحات یا پاره کردن لباس، از جمله مواردی است که در زمان صحابه سابقهای ندارد.
(4) حوزه سیاسی: در حوزه سیاسی نیز چنین است. درحالیکه به ادعای اهل سنت، پیامبر9 زمام امور مسلمانان را به خود آنان واگذاشت تا ایشان خود برای سرنوشت خویش تصمیم بگیرند، خلیفه اول، به سیره پیامبر9 عمل نکرد و اختیار خلافت را به خود مردم واننهاد و عمر را بهجای خود برگزید (استخلاف)؛ عمر نیز هنگام مرگ به سیره پیامبر9 و ابوبکر عمل نکرد و شورایی را برای انتخاب خلیفه مشخص نمود (شورا)؛ علی 7 توسط انبوه مردم به خلافت برگزیده شد؛ اما معاویه از راه «استیلا» و «غلبه» به قدرت رسید و پس از وی نیز «وراثت»، راهکار انتقال قدرت و تعیین خلیفه شد.
چنانکه دیده میشود، از همان ابتدا صحابه هرگز به پیروی از یکدیگر مقید نبودهاند و در هر مرحله، با توجه به شرایط و مقتضیات زمان، دیدگاهی را برگزیدهاند. در چنین وضعیتی، چهگونه ممکن است آیندگان با چند قرن فاصله و با شرایط و مقتضیات جدید، موظف باشند در همه زمینهها، حتی در امور اجتماعی، از سلف پیروی کنند؟ همچنین، چهگونه از آنان تقلید کنیم، درحالیکه خود به چنین امری تن درندادهاند؟
2.6. اصول گرایی اسلامی
در برابر تقلید کورکورانه و بدون تعقل، معنای دیگر پیروی، پیروی از اصول و مبانی اسلامی است و در شریعت، برای آن اصلی وجود دارد. اگر چنین معنایی از پیروی از سلف مراد باشد، دیگر نمیتوان آن را مکتب و آیینی ویژه نام نهاد؛ زیرا پیروی از سلف به این معنی، در حقیقت پیروی از دین و مبانی آن است و نقش سلف در این زمینه، صرفاً تفسیر و توضیح آن اصول است.
البته در اینجا بیان این نکته ضروری است که هر فردی، تنها بهدلیل اینکه با پیامبر9 دیدار کرده یا با آن حضرت مصاحبت داشته، نمیتواند شارح و مفسر اصول وبنیانهای اسلامی باشد؛ بلکه افرادی صلاحیت این امر خطیر را دارند که از گناه و معصیت بهدور بوده و شایستگی تفسیر و توضیح معارف دینی را داشته باشند.
اما، در صورت صدق معنی دوم نیز نمیتوان مکتبی را بهنام «سلفیگری» بنیان نهاد؛ زیرا در این معنی، اصل، پیروی از دین و شریعت پیامبر9 است، نه پیروی از سلف. در این نگاه، برخلاف نگاه اول، تشریعی وجود ندارد؛ درحالیکه در نظریه اول، اعمال سلف، حکم یکی از منابع تشریع را مییابد؛ و این، برخلاف دیدگاه اسلام است.
2.7. اسلام گرایی
اسلام گرایی مفهومی است که میتوان آن را در قالب یک عقیده و یا یک ایدئولوژی بررسی کرد. در تعریف اسلام گرایی به عنوان یک عقیده، اسلام گرایی، عقیدهای است که بر اساس آن همان گونه که اسلام حوزه خصوصی انسان را اداره میکند، میتواند زندگی سیاسی و اجتماعی انسان را نیز اداره کند.
اسلام گرایی به عنوان یک ایدئولوژی، جامعه به عنوان یک کل واحد شمرده میشود که قوانین و مقررات حاکم بر آن باید مطابق و هماهنگ با شریعت اسلامی باشد.
در نگاهی دیگر اسلام گرایی را میتوان گرایشی در میان مسلمانان نامید که اساس و شالوده آن تلاش برای غیرت سازی با فرهنگ غرب و ایجاد ارتباط دوباره با گذشته درخشان اسلام است.
از طرف دیگر اگر به اسلام گرایی به عنوان یک فرهنگ نگریسته شود، اسلام گرایی، فرهنگی است که در آن تلاش میشود، عقاید، نشانهها، و زبان اسلامی را گسترش داده، شکل دهد و بر اساس آن تعریفی از فعالیتهای سیاسی ارایه دهد که برای رسیدن به چنین هدفی ممکن است از روشهای معتدل، تسامح و فعالیتهای صلح آمیز استفاده کند و یا ممکن است، متعصب و از روشهای خشونت طلبانه بهره ببرد.
در گفتمان اسلام گرایی، اسلام به عنوان دال مرکزی شمرده میشود، و عنوان «الاسلام هو الحل» شعار اصلی این گفتمان میباشد. ریشههای گسترش چنین دیدگاهی را میتوان در بازگشت مجدد اندیشمندان و ملتهای کشورهای اسلامی، به اسلام پی گرفت.
2.8. بیداری اسلامی
مفهوم بیداری اسلامی مرکب از دو واژه «بیداری» و «اسلامی» است که هر یک از نظر لغوی معنای خاصی دارند که در ترکیب با یکدیگر معنای مصطلح از آن متبادر میشود. واژه بیداری که معادل عربی آن «الصحوه» یا «یقظه» است، و در لاتین به آن Awakening گفته میشود، از نظر لغوی در برابر خواب قرار دارد. هنگامی در مورد کسی مفهوم بیداری به کار میرود که مسبوق به خواب و بیهوشی باشد. در زبان عربی نیز واژه الصحوه در برابر نوم (خواب) یا سکر(مستی) مطرح میشود. چنانکه گفته میشود «صحا من نومه او سکره» یعنی از خواب یا مستی بیدار شد. لغت انگلیسی این کلمه نیز چنین معنایی را به همراه دارد و به طور خلاصه، واژه «بیداری»، «الصحوه» و Awakening”” هنگامی اطلاق میشود که مسبوق به خواب، مستی، رخوت، بیخودی و بیهوشی باشد.
از آنچه گفته شد، روشن میشود که معمولا واژه بیداری در برابر مرگ به کار نمیرود. چه این که زنده شدن بعد از مرگ را معمولا احیاء، بعث و حشر میگویند:
«مُحْیی الاْمْواتِ بَعْدَ مَوْتِها وَ باعِثُ الْمَوْتَی بَعْدَ أنْ کانوا فی الْقُبور»
البته بعث گاهی به معنای بیداری به کار رفته است چنانکه قرآن میفرماید:
(هُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیْلِ وَ یَعْلَمُ مَا جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیُقْضَى أَجَلٌ مُسَمًّى) (انعام: 60)
«و اوست آن که شبانگاه شما را مىمیراند (به خواب مىبرد)، در حالى که آنچه را در روز کردهاید مىداند، سپس شما را در روز برمىانگیزد (بیدار مىکند)»
اما بیشتر بعث و برانگیختن با مفهوم مرگ به کار میرود:
«وَ أَنَّ اللَهَ یبْعَثُ مَن فِی الْقُبُورِ»
البته به سبب وجود شباهتهای بسیار خواب با مرگ، گاه از خواب به برادر مرگ تعبیر شده است:
«النوم اخ الموت کما تنامون تموتون و کما تستیقضون تبعثون».
«خواب برادر مرگ است، همانطور که مى خوابید، مىمیرید و همانطور که بیدار مىشوید، برانگیخته مى شوید».
همچنین گفته شده است: «النوم موت خفیف و الموت نوم الثقیل»
در این میان هرچه مدت خواب طولانی تر شود، شباهت آن به مرگ بیشتر میشود.
از سوی دیگر مفهوم بیداری معمولا معطوف به بیداری عقل، شعور و فهم است. به این معنا که انسان خواب معمولا قوه عاقله و هوشیاری خود را از دست میدهد و به همین سبب نیز سایر اعضا و جوارح نیز از کار میافتند، اما هنگامی که بیدار میشود، قوه عاقله وی به کار میافتد و میتواند سایر حواس را نیز به کار گیرد و و آنها را کنترل کند. پس فعالیتهای فیزیکی انسان بیدار تحت کنترل و هدایت قوه عاقله و اندیشه وی است.
با عنایت به آنچه پیرامون بیداری گفته شد، بیداری اسلامی صفتی است که به امت اسلامی به عنوان یک مجموعه واحد اطلاق میشود. در این نگاه، علیرغم اختلافات نژادی، ملی و فرقه ای، جهان اسلام به موجودی تشبیه میشود که علیرغم دارا بودن ظرفیتهای بالقوه در حوزههای مختلف، به علل گوناگون، به خوابی طولانی فرو رفته است و این خواب گران، موجب ضعف، انحطاط و عقب ماندگی او شده است. و اینک پس از سالها خیزشی دوباره را آغاز کرده و بیدار میشود.
با عنایت به این تعریف، ویژگیهایی را میتوان برای بیداری اسلامی برشمرد:
الف) بیداری اسلامی، مفهومی تدریجی و در قالب پروسهای زمانمند اجرا میشود. این نوع از بیداری یکباره و دفعی نیست، بلکه به مرور زمان و بر اساس عوامل مختلفی آغاز میشود. از این رو برای بررسی کامل آن نیازمند بررسی پیشینه و زمینههای شکل گیری و تخمین مراحل آن هستیم.
ب) چنانکه گفته شد، مفهوم بیداری معمولا در برابر خواب و بی هوشی، استفاده میشود و در بحث بیداری اسلامی نشانگر این واقعیت است که اسلام و تعالیم ارزشمند آن و همچنین جامعه اسلامی هرگز نمردهاند، که نیاز به زنده شدن دوباره داشته باشند، بلکه به سبب تعلل و غفلت مسلمانان، تعالیم حیات بخش اسلام، فراموش شده و زمینههای افول مسلمانان را فراهم کرده است. به همین سبب نیز از واژههایی همانند بعث و یا احیاء به عنوان یک مفهوم کلان کمتر استفاده میشود.
ج) ویژگی دیگر بیداری اسلامی، مسبوق بودن آن به خوابی بسیار طولانی است. به این معنا که پس از عصر نبوی و تشکیل جامعه اسلامی در مدینه و سپس اوج تمدن اسلامی در قرون دوم و سوم که به عصر طلایی از آن یاد میشود، عصر انحطاط جهان اسلام آغاز گشت و چندین قرن به درازا کشید. در این قرنهای متمادی بسیاری از منابع مادی و معنوی مسلمانان از میان رفت و مسلمانان که زمانی پیشرو بودند، مورد بهره برداری و استعمار اجانب قرار گرفتند.
د) نباید فراموش کرد که گفتمان بیداری اسلامی همواره دو وجه دارد: از یک سو بازگشت به ارزشهای نوین است، اما از سوی دیگر دقت و هوشیاری در برابر تهدیدهای بیرونی و درونی است. مفهوم بیداری اسلامی، هماره در کنار توصیه به بازگشت به تعالیم دینی، به تهدیدات نیز اشاره دارد. به عبارت دیگر در کنار بیداری اسلامی باید از واژه هوشیاری اسلامی نیز نام برد. که در دل آن توجه به تهدیداتی است که فرایند بیداری اسلامی را با خطرات روبرو میکند. تهدید و آسیب برای جهان اسلام، مفهوم غریبی نیست و هماره در طول تاریخ، جامعه اسلامی با تهدیدات بزرگ و بنیادینی روبرو بوده است که متأسفانه این تهدیدها، به آسیب بدل شده و پیامدهای ناگوار بسیاری را در عرصههای مختلف به جای گذاشته اند. بیداری اسلامی در دل خود، هوشیاری و مقابله با تهدیدهای دشمنان قسم خورده را نیز به همراه دارد.
با این نگاه، مفروض پدیده بیداری اسلامی این است که دشمنان همواره مترصد ضربه زدن به کیان اسلامی هستند و شاهد بر این مدعا علاوه بر کارنامه سیاه آنان در قرون گذشته، دیدگاههای نظریه پردازان امروز غربی است که در قالب برخورد تمدنها و پایان تاریخ به نفع لیبرال دموکراسی غرب، مطرح میشود.
2.8.1. ابعاد و اهدف بیداری اسلامی
دین مبین اسلام برای تمامی ابعاد زندگی بشر برنامه دارد، و قرآن به عنوان کتاب الهی هر چیزی که در سعادت دنیوی و اخروی انسان نقش دارد، را بیان کرده است:
(نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَهً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِینَ) (نحل: 89)
«این کتاب را که روشنگر هر چیزی است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل کردیم».
از سوی دیگر، وجود انسان و نیازهای وی در دو ساحت فردی و اجتماعی تعریف شده است و سعادت و تعالی وی نیز در گرو این دو ساحت است. از این رو اسلام با نگاه جهان شمول و متعالی خود هیچ جنبهای از جنبههای زندگی بشر را فرو گذار نکرده است.
در قرون گذشته، تعالیم فردی اسلام بر آموزههای اجتماعی آن غلبه داشت و از اسلام صرفا قرائتی فردگرایانه ارایه میشد. دین تعریف رابطه انسان با خود و خدا بود. این نگرش غالب، سبب شد، ابعاد اجتماعی اسلام، نادیده گرفته شود و صرفا به تعالیم فردی آن هم به صورت ناقص پرداخته شود. وهمین نگاه محدود نیز جایگاه مسلمانان را در جهان متزلزل کرد و دست آنان را به سوی داشتههای بیگانگان دراز نمود.
با این مقدمه، گفتمان بیداری اسلامی، اسلام را نه تنها در حوزه فردی بلکه در حوزه اجتماعی نیز فعال میداند و بر این عقیده است که در تمامی عرصههای زندگی انسان، اسلام برنامه خاصی را ارایه کرده است و هرگز نسبت به زندگی اجتماعی انسان، بی تفاوت و بدون رهنمون نیست.
با این نگاه، گستره بیداری اسلامی، به وسعت تمامی ابعاد زندگی بشر است. مناسک دینی، اقتصاد، فرهنگ، سیاست، اخلاق و… همه تحت تأثیر مستقیم جریان بیداری اسلامی قرار دارند.
اما آنچه بیش از هرچیز در بیداری اسلامی نمود دارد، صبغه سیاسی آن است. چه این که هنگامی دین میتواند در عرصه اجتماع جولان دهد و هدایت زندگی اجتماعی بشر را در دست گیرد، که حاکمیت داشته باشد و این حاکمیت تنها از طریق قدرت سیاسی به دست میآید. به همین سبب نیز در عصر حاضر، بیداری اسلامی، هرچند در تمامی ابعاد زندگی مسلمانان اتفاق افتاده است، اما بیشتر در حوزه سیاست معنا میشود.
به تعبیر دیگر نقطه عزیمت بیداری اسلامی، تحول و تغییر در حاکمیت است و این نگرش با نگاهی به انقلابهای اخیر در جهان اسلام، قابل اثبات است. به همین علت نیز انقلاب اسلامی ایران، به عنوان نخستین جامعه اسلامی که توانست قدرت سیاسی را در دست گیرد و نظامی اسلامی را به منصه ظهور برساند، به عنوان نقطه عطفی مهم در تاریخ بیداری اسلامی شمرده میشود.
از آنچه گفته شد، هدف بیداری اسلامی نیز مشخص میشود: تشکیل جامعه اسلامی از طریق کنترل قدرت سیاسی برای پیاده نمودن تعالیم و آموزههای دینی در تمامی ابعاد زندگی بشر.
در این میان هرچند تمامی جریانهای اسلامی، چنین هدفی را دنبال میکنند، اما روش نیل به این هدف و همچنین قرائت آنان از ماهیت بیداری اسلامی به یک گونه نیست و به همین سبب میان جریانهای اسلام گرا، با مفاهیمی همچون نوگرایی اسلامی، اسلام سیاسی، بنیادگرایی، سلفیگری و… که طیفی از جریانهای تساهل گرا تا افراطی را شامل میشوند، روبرو هستیم و به همین سبب نیز آسیب شناسی بیداری اسلامی و همچنین تعیین ویژگیها و عوامل مؤثر در آن اهمیت بسیاری دارد، تا موجب انحراف این حرکت نشود.
2.9. خاستگاه جغرافیایی جریانهای سلفی و پراکندگی آنها
سلفیگری از نظر جغرافیایی
