اردیبهشت 8, 1403

فروش آپارتمان- خرید ملک و آپارتمان در ایران و خارج از کشور- استانداردهای مسکن- ویژگی های مسکن

 

شیوه طراحی ساختمان­ها در ردیف­های موازی، در سال ۱۹۲۸، به شکل منسجم­تری توسط گروپیوس در کوی مسکونی ارزان قیمت دامرشتوک در کارلسروهه ارائه شد. در این شیوه، از دو روش چیدمان به صورت خانه­های تک خانواری ردیفی و یا بلوک­های آپارتمانی سنتی اروپایی استفاده شده که به دور یک حیاط مرکزی کوچک­تر ساخته می­شدند. البته این طرح شکل سنتی جانمایی ساختمان­ها در کنار خیابان را رها کرد و بناها با زاویه­ای عمود، نسبت به خیابان­ها قرار داشتند. این شیوه گذشته از رفع مزاحمت­های برآمده از آمد و شد وسایط نقلیه برای آپارتمان­ها، خیابان­ها را نیز از حالت دالان بیرون آورد و کیفیت فضایی تازه­ای به خیابان بخشید

در کنار این، برخی معماران مثل سیته به خاطر طراحی به روش سنتی و تظاهر منظر خیابان با حفظ بدنه­های اطراف، محبوبیت خود را از دست دادند

در همان زمان لوکوربوزیه ‌بر اساس نوع نگرشی که به انسان و طبیعت و معماری داشت به ایده پردازی و طراحی مجتمع­های مسکونی عمودی در فضاهای باز سبز روی آورد. در مجموعه­های خود اتکا، امکانات خرید در طبقه میانی و مهدکودک و مابقی امکانات عمومی روی بام ساختمان قرار داشت؛ به مانند آنچه در مجموعه­ مسکونی مارسی دیده می­ شود

حرکت دیگری که در آغاز قرن بیستم گسترش پیدا کرد، خانه سازی برای گروه های کم درآمد اجتماعی به صورت کوی های مسکونی است. در این الگو بر خلاف شکل گیری سنتی ساختمان ها در کنار خیابان، بلوک های ساختمانی به صورت عمود بر راستای خیابان ها قرار می گرفتند. این گرایش یعنی “استقرار منطقی بناها” بر پایه نظریات شهرسازی، علاوه بر تأمین محیط آرام، سعی در تأمین نور و تهویه مناسب ساختمان ها از طریق احداث آن ها در ردیف های موازی و تأمین فضای باز و وسیع در بین بلوک های ساختمانی داشت. در کنار این نظریات، در آمریکا از نخستین سال های قرن بیستم کلارنس پری مشغول فعالیت روی مسائل واحدهایی متشکل از خانه ها و تسهیلات خدماتی آن ها بود. وی نظریات خود را در سال ۱۹۲۳ تحت عنوان “واحدهای همسایگی” منتشر نمود که کلارنس اشتاین و هنری رایت آن را در رادبرن نیوجرسی آمریکا اجرا نمودند

خرید آپارتمان در شهریار

در اواخر جنگ دوم جهانی ، شهرهای آمریکای شمالی در حال پیشرفت و توسعه بودند. زمانی که صنایع به علت جنگ در خدمت آنان قرار گرفت، میلیون ها کارگر از روستاها به شهرها مهاجرت کردند. جمعیت شهرهای بزرگ خیلی زود افزایش یافت. این افزایش جمعیت به همراه هزاران مهاجری که از کشورهای جنگ زده به آمریکا آمده بودند، پیشرفت اقتصادی و فعال شدن شهرها را در دهه ۱۹۵۰ م  تضمین می‌کردند. حومه نشینی قبل از جنگ نیز وجود داشت؛ ولی چون جمعیت حومه ها نسبتا ناچیز بود تعادل اقتصادی جامعه و نیز تعادل مؤسسات فرهنگی شهرها را تهدید نمی کرد. اتفاق مهم بعد از جنگ، وسعت مناطق مسکونی و پخش شدن آن در سطح کل شهر بود؛(شوئنوئر، ۱۳۸۸: ۱۱) بعد از جنگ جهانی دوم، نیاز های فوری سال های بعد از جنگ و توسعه تکنولوژی در اروپا منجر به آن شد که فرصت تعمق و بررسی دقیق در الگوی مسکن مناسب شهری وجود نداشته باشد. در این میان، اختصاص زمین به فضای باز و سبز و تأمین خدمات کافی برای ساکنان مجموعه های آپارتمانی کاهش یافت و احداث مساکن بلند مرتبه با حداکثر تراکم شدت گرفت. در دهه ۱۹۷۰، با افول مکتب مدرنیسم، سبک جدیدی در شهرسازی و معماری ایجاد گردید که نقطه اوج این تفکرات نو در بیانیه کنگره جهانی معماران در سال ۱۹۷۶ در ونکوور کانادا منعکس شد که بر خلاف منشور آتن با اختصاص دادن محور کار خود به طراحی مسکن و فضای باز به موارد ذیل اتکا نمود:

    • بایستی با ارتفاع کم تراکم بالا به وجود آورد؛
این مطلب را هم از دست ندهید :
مجموعه ای از بهترین فیلم های مستند علمی جهان 

خرید آپارتمان در شهرری با وام

    • بایستی در طراحی مسکن به تأمین فضای باز و سبز مناسب و مطلوب اهمیت بیشتری داد (دلال پور محمدی، ۱۳۷۵: ۵۷۷).

 

 

 

 

مجتمع های مسکونی مدرن

جنبش مدرن ‌بر اساس مکتب اصالت کارکرد، اعتقاد به تحلیل علمی را مبدأ حرکت خود اختیار کرد و تعیین معیارهایی را هدف گرفت که بایست پیدایش جامعه­ای نجیب و مرتب را تضمین می­کرد

 

 

طراحان در دوره مدرن با طراحی نامناسب فضاهای ارتباطی بین عرصه خصوصی و عرصه عمومی و عدم تعریف درست از محدوده­های نیمه عمومی و نیمه خصوصی، آنچنان که نیومن در کتاب «فضاهای قابل دفاع» اشاره می­ کند، باعث از بین رفتن کنترل و نظارت بر رفتارهای عرصه همگانی شدند به طوری که جرم و جنایت در محیط­های مسکونی مدرن مثل مجتمع مسکونی پروت ایگو به جایی می­رسد که برای برنامه ریزان و طراحان راهی جز تخریب نمی­گذارد. نداشتن حیات و روحیه زندگی در فضای میان مجتمع­های مسکونی (گدس)، زندگی در انزوا و در یک حالت اجباری (درئو)، فضاهای بدون مقیاس انسانی (لینچ و مامفورد)، فضاهای گمشده، خالی و بدون انسان (ترانسیک)، فضاهای بی نام و نشان (نیومن) و … همه و همه عباراتی است که شهرسازان و منتقدان ‌‌در مورد بعد زندگی اجتماعی فضاهای شهری مدرن و به خصوص مجتمع­های مسکونی مدرن به کار برده ­اند.

فضاهای شهری وسیع و پارک گونه در شهرسازی مدرن به تحقیر انسان در شهر باعث شد و در اکثر اوقات نیز به ایده خود جهت ایجاد پارک وفادار نبوده و به جای فضای سبز، سطوح وسیع پارکینگ و به خصوص در مجتمع­های مسکونی را باعث شد. ایده ناب گرایی به ایجاد ساختمان­هایی با نماهای ساده و بی پیرایه انجامید و به قول راپاپورت

آن ها را به ساختمان­هایی بدون نشانه­هایی از زندگی مبدل ساخت. خانه­هایی شبیه به هم که به گفته دوکسیادیس نتیجه چیزی جز نشناختن خانه خود از خانه همسایه نیست

 

خرید آپارتمان 60 متری در تهران با وام